در بسترم خوابیده ای
در جان من پیچیده ای
در گوش من برخوانده ای
از ما چرا شستی تو دست؟
ما مست و ما مستان مست
ما رسته از القاب پست
ما راچه اندیشیده ای
ما بر همانیم از الست
ما بر همان عهدیم هنوز
ما مست آن شهدیم هنوز
مارا ببخش ار کافریم
مستیم و رقصان پا و دست
در کاس من کافور ریز
در ساغر من نور ریز
تا اندرین گوشه خراب
آباد همی گردیم و مست
ما راکشان اندر برت
چون رستم و چون حیدرت
تا جان بدرآریم ازین
خاکی تن آلوده، پست
ما را رها ، تنها کنی
تاکی تماشا می کنی
که کور کوران گرد شهر
گردیم با شمعی به دست
در جستجوی رنگ و بوت
گشتیم هر کویی که بود
نایی نماند اندر وجود
اما ز پا نتوان نشست
Monday, April 27, 2009
Tuesday, April 21, 2009
yaram bala nadarad
ghasde jafa nadarad
leikan cho khob rooyan
mehro vafa nadarad
yaram hamishe mast ast
dar khaneie alast ast
ta oo be khane naiad
khane safa nadarad
yarm mara rahaa kard
dar dard mobtala kard
goftam ke marhami neh
gofta davaa nadarad
yaram be room khandid
chashmane oo derakhshid
goftam ke booseii deh
gofta ravaa nadarad
ghasde jafa nadarad
leikan cho khob rooyan
mehro vafa nadarad
yaram hamishe mast ast
dar khaneie alast ast
ta oo be khane naiad
khane safa nadarad
yarm mara rahaa kard
dar dard mobtala kard
goftam ke marhami neh
gofta davaa nadarad
yaram be room khandid
chashmane oo derakhshid
goftam ke booseii deh
gofta ravaa nadarad
Wednesday, April 15, 2009
پدر
يادت هست ؟
تو چون درختی
استوار و تنومند بودی
ومن
چون نهالی
لرزان وضعيف
درزير سايه های انبوه روح بلندت
روييدن را آغاز كردم
ودرتندبادهای زندگی بر تو تكيه زدم
در آن زمان
گمان می بردم
روزی با تو برابری خواهم كرد
اما هرچه اوج گرفتم
دريافتم
كه تو سر در ابرها فرو برده ای
از آن روز بود که دانستم
انتهای روح بلندت دست نیافتنی است
اكنون كه مرا يارای رسيدن
به بلندای وجودت نيست ،
لا اقل بگذار
" عمق ريشه ها يت را در يابم "
يادت هست ؟
تو چون درختی
استوار و تنومند بودی
ومن
چون نهالی
لرزان وضعيف
درزير سايه های انبوه روح بلندت
روييدن را آغاز كردم
ودرتندبادهای زندگی بر تو تكيه زدم
در آن زمان
گمان می بردم
روزی با تو برابری خواهم كرد
اما هرچه اوج گرفتم
دريافتم
كه تو سر در ابرها فرو برده ای
از آن روز بود که دانستم
انتهای روح بلندت دست نیافتنی است
اكنون كه مرا يارای رسيدن
به بلندای وجودت نيست ،
لا اقل بگذار
" عمق ريشه ها يت را در يابم "
Tuesday, April 14, 2009
بی تو صد هزار شعر در دلم خشکید
بی تو صد هزار گفته ناگفته ماند
بی تو صد هزار غروب خورشید
بی تو صد هزار طلوع ماه
همه آمدند و رفتند
اما تو هنوز
صد هزار بار است نیامده ای
بی تو صد هزار لاله در پای کوه روییدند
و صد هزار بلبل در غم گل سوختند
بی تو صد هزار پروانه گرد شمع رقصیدند
و صد هزار بار شعله اش را بوسیدند
بی تو صد هزار فرشته با من
صد هزار سال گریستند
اگر می دانستند که یک سجده
و اگر می دانستم که یک سیب
مرا و مارا
از تو صد هزار سال به دور می افکند
صد هزار بار سوگند
که حتی یکبار
از کنار باغ سیب
خانه ات
نمی گذشتم
بی تو صد هزار گفته ناگفته ماند
بی تو صد هزار غروب خورشید
بی تو صد هزار طلوع ماه
همه آمدند و رفتند
اما تو هنوز
صد هزار بار است نیامده ای
بی تو صد هزار لاله در پای کوه روییدند
و صد هزار بلبل در غم گل سوختند
بی تو صد هزار پروانه گرد شمع رقصیدند
و صد هزار بار شعله اش را بوسیدند
بی تو صد هزار فرشته با من
صد هزار سال گریستند
اگر می دانستند که یک سجده
و اگر می دانستم که یک سیب
مرا و مارا
از تو صد هزار سال به دور می افکند
صد هزار بار سوگند
که حتی یکبار
از کنار باغ سیب
خانه ات
نمی گذشتم
Monday, April 13, 2009
It is love
The only things in the world forever
And there is nothing else
Nothing else exist except love
Every day when i wake up on my bed
I feel love fulfill around me
And there is nothing else
What should I fear?
When I’m not alone
There is love surround me
When I look at a little child smiling
I fall in love with
And I know there is love around me
Why should I fear of lonely?
Cause you're here near beside me
I never afraid I 'm being cold
Cause your love are hot and shiny
The only things in the world forever
And there is nothing else
Nothing else exist except love
Every day when i wake up on my bed
I feel love fulfill around me
And there is nothing else
What should I fear?
When I’m not alone
There is love surround me
When I look at a little child smiling
I fall in love with
And I know there is love around me
Why should I fear of lonely?
Cause you're here near beside me
I never afraid I 'm being cold
Cause your love are hot and shiny
amad.
aramo ghamgin.
va kenaram aramid.
baraye oo ke tamame eshghash ra be paye man rikhte bud.
digar ramaghi baghi namande bud.
negaham kard.
va man
tanha sar be zir afkandam
chera ke dar moghabele anche u be man dade bud.
ane man chizi nabud joz zarreie dar darya.
u bozorgtar az an bud ke male khod bashhad.
u man bud.
va ma bud.
vali digar barayash tabo tavane maeeo mani namande bud.
mikhast chon kabutari raha bashad.
va man ehsas kardam.
chon zanjiri paibastash kardeam
bejaye anke chon dasti be parvazash dar avaram.
miane ma sokut che por hayahu migozasht.
va range tabiat digar yadavare khoshihaye kudaki nabud.
va khub ke negah kardam.
tamae parhash zakhmi bud.
va man baraye oo
dar zehne kuchake khish be donbale marham migashtam.
hezar bar agar az man jan bekhahad darigh nakhaham kard.
vali nemidanad ke eshghe khaamush varzidan che ghadr sakht ast.
baraye man ke nemitavanam ba kalamate ziba eshgham ra be sahne avaram.
cheghad sakht ast baiane anche nahan mikonam.
magar az takapuye negahe khasteam pey barad shaiad be aamaghe esghe amigham.
agar che anche mara dar sarast besiar ast.
vali dar del tanha chand khat barayash be yadegar migozaram
"dustat daram"
aramo ghamgin.
va kenaram aramid.
baraye oo ke tamame eshghash ra be paye man rikhte bud.
digar ramaghi baghi namande bud.
negaham kard.
va man
tanha sar be zir afkandam
chera ke dar moghabele anche u be man dade bud.
ane man chizi nabud joz zarreie dar darya.
u bozorgtar az an bud ke male khod bashhad.
u man bud.
va ma bud.
vali digar barayash tabo tavane maeeo mani namande bud.
mikhast chon kabutari raha bashad.
va man ehsas kardam.
chon zanjiri paibastash kardeam
bejaye anke chon dasti be parvazash dar avaram.
miane ma sokut che por hayahu migozasht.
va range tabiat digar yadavare khoshihaye kudaki nabud.
va khub ke negah kardam.
tamae parhash zakhmi bud.
va man baraye oo
dar zehne kuchake khish be donbale marham migashtam.
hezar bar agar az man jan bekhahad darigh nakhaham kard.
vali nemidanad ke eshghe khaamush varzidan che ghadr sakht ast.
baraye man ke nemitavanam ba kalamate ziba eshgham ra be sahne avaram.
cheghad sakht ast baiane anche nahan mikonam.
magar az takapuye negahe khasteam pey barad shaiad be aamaghe esghe amigham.
agar che anche mara dar sarast besiar ast.
vali dar del tanha chand khat barayash be yadegar migozaram
"dustat daram"
Saturday, March 21, 2009
منتظر یه نورم
آخه نور خونم کم شده
میخوام بیاد منو ببره با خودش
ببره تا شهر آسمونی
همونی که همیشه بود
اون بالا ها
بعد ما پیدا شدیم
توی شهر گشتیمو گشتیم
تا نوبتمون شه
که یهو بیایم پایین
قبل از اون اما ولی
گاهی شبها
می آمدیم پایین
بدون اجازه خدا
شیطونی می کردیم آخه ما
می آومدیم پایین تا روی ابرا
گاهیم پایین ترا
تا توی خونه
تو اتاقا
سری می زدیم به مامان بابا
میرفتیم تو خوابشون
باهاشون حرف می زدیم
که داریم میایم مامان
که داریم میایم بابا
نکنه دعوا کنین
بلوا کنین
سرمون جیغ بزنین
داد بکشین
نکنه مارو نخواین
آخه ما غیر شماکارنداریم
بار نداریم
هیچکی کمک کار نداریم
ای بابا کجا بودیم
باز دور شدم از اصل کلام
رشته رفت از دست و پام
داشتم از نور براتون حرف میزدم
اون یکی نور کبود
همونه آره خودش بود
همون نوری که ازاون روزاول بود
ولی ماها نبودیم
همونی که توی خواب ما رو ربود
همونی که رفت تا اعماق وجود
همونی که رفت تو تاروپود
همون نوری که همیشه اینجا بود
ولی مال اینجا نبود
کی میشه باز بیاد فرود
توی این جسم کبود
دست روح منو باز بگیره زود
بریم بالا مثل دود
نه انگار" سعید"ی بود
آخه نور خونم کم شده
میخوام بیاد منو ببره با خودش

ببره تا شهر آسمونی
همونی که همیشه بود

اون بالا ها
بعد ما پیدا شدیم
توی شهر گشتیمو گشتیم
تا نوبتمون شه
که یهو بیایم پایین
قبل از اون اما ولی
گاهی شبها
می آمدیم پایین
بدون اجازه خدا
شیطونی می کردیم آخه ما
می آومدیم پایین تا روی ابرا
گاهیم پایین ترا
تا توی خونه
تو اتاقا
سری می زدیم به مامان بابا
میرفتیم تو خوابشون
باهاشون حرف می زدیم
که داریم میایم مامان
که داریم میایم بابا
نکنه دعوا کنین
بلوا کنین
سرمون جیغ بزنین
داد بکشین
نکنه مارو نخواین
آخه ما غیر شماکارنداریم
بار نداریم
هیچکی کمک کار نداریم
ای بابا کجا بودیم
باز دور شدم از اصل کلام
رشته رفت از دست و پام
داشتم از نور براتون حرف میزدم
اون یکی نور کبود
همونه آره خودش بود
همون نوری که ازاون روزاول بود
ولی ماها نبودیم
همونی که توی خواب ما رو ربود
همونی که رفت تا اعماق وجود
همونی که رفت تو تاروپود
همون نوری که همیشه اینجا بود
ولی مال اینجا نبود
کی میشه باز بیاد فرود
توی این جسم کبود
دست روح منو باز بگیره زود
بریم بالا مثل دود
نه انگار" سعید"ی بود
Subscribe to:
Posts (Atom)