بی تو صد هزار شعر در دلم خشکید
بی تو صد هزار گفته ناگفته ماند
بی تو صد هزار غروب خورشید
بی تو صد هزار طلوع ماه
همه آمدند و رفتند
اما تو هنوز
صد هزار بار است نیامده ای
بی تو صد هزار لاله در پای کوه روییدند
و صد هزار بلبل در غم گل سوختند
بی تو صد هزار پروانه گرد شمع رقصیدند
و صد هزار بار شعله اش را بوسیدند
بی تو صد هزار فرشته با من
صد هزار سال گریستند
اگر می دانستند که یک سجده
و اگر می دانستم که یک سیب
مرا و مارا
از تو صد هزار سال به دور می افکند
صد هزار بار سوگند
که حتی یکبار
از کنار باغ سیب
خانه ات
نمی گذشتم
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment